سفرنامه برزیل و جنگل های آمازون در تاریک روشن صبحگاهان نشسته ام گوشه ای از فرودگاه امام به انتظار، حس عجیبی ست لحظه های رفتن و گذر، تلفیقی ست از اضداد، ولی آنچه مسلم...
سفرنامه پرو، لیما پایتخت کشور پرو کیسه خوابم را پهن کرده ام گوشه ای دنج از فرودگاه و چشم به راه صبح هستم، صبحی که خواهد آمد و مرا تا سرزمین اینکاها و...
حالا مهمان جدیدی دارم و چه عزیز مهمانی ست، ویزای شیلی را می گویم که شده همسایه دیوار به دیوار ویزای آرژانتین که قبلا جا خوش کرده بود در دل پاسپورتم. شیلی، ویزای یک...
نقشه پاتاگونیا را که نگاه کنی متوجه می شوی این دو کشور شیلی و آرژانتین بد جوری در دل هم تاب خورده اند، به این صورت که دسترسی زمینی بخش هایی از آرژانتین بدون...
دو ساعتی را مهمان آسمانم تا اینکه هواپیما در فرودگاه شهر نه چندان بزرگ “کالاما” فرود می آید و حالا می توانم بگویم به بیابان معروف “آتاکاما” رسیده ام، اما حالا این صحرای آتاکاما...
از رودخانه کوچکی در کشور لیبریا می گذرم و آنسوتر مرزبانی کشور “ساحل عاج” است. ساختمان مرتبی دارد و از آن مهمتر اینکه برای ثبت ورود و خروج از ابزاری به اسم “کامپیوتر” استفاده...
ورود به کشور “لیبریا” موضوع پیچیده ای است، چندین نوبت اصالت پاسپورت و ویزا را کنترل می کنند و پروسه بررسی آن چندین ساعت طول می کشد تا نهایتا ساعت شش عصر که مرز...
آمده ایم سفر، از آن سفرهای زمستانی به بعضی روستاها و شهرهای کویری مرکز ایران. همان سفری که از تهران و هیاهویش آغاز شده است و با گذر از مسیر نایین و انارک و...
از مرز زمینی گینه وارد سیرالئون می شوم. وضعیت اداره مهاجرت سیرالئون اما به مراتب خوشایندتر از گینه است، بسیار مودبانه خوش آمد می گویند جملگی شان، از طلب پول و باج هم خبری...